07 آذر 1397 - 11:51
تلاش پهلوی اول برای از بین بردن کوچ‌نشینی در ایران

تلاش رضاخان برای نابودی یک سنت چند هزار‌ساله

کوچ نشینی یکی‌از شیوه‌های سنتی زندگی است که در مقابل زندگی یکجانشینی قرار دارد، کوچ نشینان در طول تاریخ باعث تولد تمدن‌های بسیاری شده اند. پیداش کشور ایران نیز یک از نتایج کوچ نشینی است.
کد خبر : 1824

پایگاه رهنما :

کوچ نشینی یکی‌از شیوه‌های سنتی زندگی است که در مقابل زندگی یکجانشینی قرار دارد، کوچ نشینان در طول تاریخ باعث تولد تمدن‌های بسیاری شده اند. پیداش کشور ایران نیز یک از نتایج کوچ نشینی است. گفته می‌شود سه قوم بزرگ ماد، پارس و پارت از سرزمین‌های شمالی به سمت سرزمین ایران کوچ کرده و با امتزاج با اقوام بومی، تمدن ایرانی را شکل داده‌اند. کوچ نشینان از بدو تاریخ ایران تاکنون بخشی جدانشدنی از جامعه، اقتصاد و سیاست را در ایران تشکیل داده اند. علی علیزاده در مقاله «تاثیرات اقتصادی نظام سرمایه‌داری غرب برنظام ایلی- عشیری ایران» علت کوچ‌نشینی در ایران را پرداختن عشایر به دامپروری و اقتضای کوچ برای استفاده از مراتع و چراگاه‌های طبیعی عنوان می‌کند، موضوعی که دامنه کوهستان‌های ایران برای آن بسیار مناسب است. در طول تاریخ به خصوص در دوره صفویه، ایلات، بخشی از قوای نظامی ملی بوده و نقش حامی ارتش را در مخاطرات نظامی و حمله دشمن خارجی بازی می‌کردند. در کنار این همیشه ایلات، هویت ایلیاتی خود را حفظ کرده و بر آداب و سنن عشایری خود پافشاری کرده‌اند. موضوعی که با سیاست‌های یکپارچه‌سازی فرهنگی و ناسیونالیسم اجباری همخوانی نداشت. حمید احمدی در کتاب «قومیت و قوم گرایی در ایران» می‌نویسد، این رفتار نقش اساسی در تعامل دولت با عشایر در دوره رضاخانی داشت. اما رضاخان به جای تعامل با سبک زندگی که چند هزار سال پشتوانه تاریخی دارد، سیاست سرکوب را در مقابل عشایر در پیش گرفت. سیاستی که در تاریخ ایران از آن با نام «تخته قاپو» نام می‌بردند.
علامه دهخدا در معنای کلمه «تخته قاپو»، نوشته است: «چادرنشینی را در مسکن جای دادن و او را از بادیه‌گردی و جای به جای شدن به حضارت کشیدن». نشانه تاریخی از تخته قاپو تا پیش از دوره صفویه در تاریخ ایران دیده نمی‌شود. اما در دوره صفویه شاهد کوچ اجباری برخی از اقوام کرد از سوی شاه‌عباس برای سکونت در خراسان هستیم. شاه عباس این کار را برای مقابله اکراد با متجاوزان ازبک انجام داد. در مورد مناطق لر نشین هم نمونه‌هایی از این یکجانشینی اجباری در دوره صفویه دیده می‌شود که در مقیاس محدود و برای مقابله با شورش‌ها انجام شده است.
قوانینی که پیش از این سابقه نداشته است
در دوره افشاریه نیز، نادرشاه، اقوام کوچ نشین ترکمن را در تبریز به زور یکجانشین کرد. ابولحسن گلستانه در «مجمل التواریخ» نوشته است نادرشاه ۲۰۰ خانواده را به زور کوچانده و مجبور به یک جا نشینی کرده است.
تا پیش از پهلوی اول، اما هیچ کدام از یکجانشینی‌های اجباری، از نظر وسعت چندان قابل توجه نیست. یکی از مهم‌ترین دلایلی را که برای اتخاذ سیاست یکجانشین کردن اجباری ایلات و عشایر در دروه رضاخان از آن یاد می‌شود، ترس رضاخان از قدرت عشایر به عنوان یک نیروی مسلح و منسجم بود. ایلات بختیاری یک بار در دوره انقلاب مشروطه نشان داده بودند که می‌توانند سرنوشت سیاسی کشور را دستخوش تغییر اساسی کنند و رضاخان که می‌خواست قدرت مرکزی ایجاد کند، از ناسازگاری بختیاری‌ها وحشت داشت. برای همین سیاست یکجانشینی، را به عنوان سیاستی سرکوبگر به کار برد. عبدالله مستوفی در «شرح زندگانی من»، درباره ایجاد جو ضد عشایری در اواخر دوره قاجار می‌نویسد: «بایستی به این نکته اذعان داشت که مبارزه با عشایر و به ویژه انتقاد از زندگی چادرنشینی آن‌ها از سال‌ها قبل از به قدرت رسیدن رضاشاه وجود داشت. اصولاً از آغاز انقلاب مشروطیت، یکی از مسائلی که اذهان روشنفکران و اندیشمندان مشروطه‌خواه در کشور را به خود مشغول و معطوف داشته بود، مسئله ایلات و عشایر و به ویژه مسئله اسکان آن‌ها بود. آنان در سخنان و یا نوشته‌های خود زبان به انتقاد از وضعیت ایلات و عشایر کشور و به ویژه انتقاد از عملکرد و اقدامات نامناسب آن‌ها گشودند و خواستار آن شدند تا آنان به اختیار و یا در غیر این صورت به اجبار اسکان داده شده و یا خلع‌سلاح شوند.»
رضاخان از سال ۱۳۰۶ یعنی دو سال بعد از استقرار حکومت پهلوی، به فکر فشار بر عشایر برای اسکان آن‌ها افتاد. وی به دولت دستور داد تا هر سال بودجه‌ای برای اسکان عشایر در نظر بگیرد و در مسیر حرکت عشایر، روستا‌های جدید ایجاد کند. بعد از آن بود که قانونی برای اجباری کردن یکجانشینی به تصویب رسید که در آن امتیازاتی برای خانوار‌های عشایر که یکجانشینی اختیار می‌کردند در نظر گرفته شده بود. طی این قانون به خانواده یکجانشین خانه و مرتع داده می‌شد.
قوانینی که توسعه را به باد داد
در سال ۱۳۱۳، دولت فروغی مصوبه‌ای داشت که بر مبنای آن ریش سفیدان و بزرگان قوم بختیاری مجبور به اسکان در مناطق سردسیر شدند تا خانوار‌های طوایف آن‌ها هم مجبور به یک جانشینی شوند. به همین منظور مناطقی در چهارمحال بختیاری در نظر گرفته شد. در این سال‌ها است که دولت رضاخان مبارزه نظامی با عشایر را شروع می‌کند و هدف اصلی دولت هم سرکوب ایلات بختیاری است. با سیاست مشت آهنین رضاخانی، بسیاری از سران ایلات لر، کشته یا اعدام می‌شوند و خانواده‌های آن‌ها به زور کوچ داده شده و در مناطق روستایی اسکان داه می‌شوند. در سال ۱۳۱۵، در سفر رضاخان به استان خوزستان، پهلوی اول رسما خواستار یکجانشین شدن عشایر می‌شود؛ و استفاده از سیاه چادر را ممنوع اعلام می‌کند. وزارت فلاحت از سوی دربار ماموریت می‌گیرد تا با کوچ‌نشینی مبارزه کند. در این سال است که گزارش‌های متعددی از درگیری میان ماموران وزارت فلاحت با عشایر منتشر می‌شود. رضاخان ارتش را مامور می‌کند تا ایلات و عشایر را که به طور سنتی مسلح بودند خلع سلاح کند. برای این کار هم از هر ایل یک نفر مامور جمع آوری سلاح و تحویل آن می‌شد. سال ۱۳۱۶، رضاخان دخالت جدیدی را در زمینه کوچ عشایر انجام داد و بر اساس مصوبه دولت به نخست وزیر محمود جم، عشایر حوزه گرمسیری و عشایر حوزه سردسیر از یکدیگر جدا شدند. این سیاست باعث شد تا تقسیم بندی ایلات بختیاری به «چهار لنگ» و «هفت لنگ» باز هم تغییر پیدا کند. این رفتار با مقاومت ایلات روبرو شد، اما دولت در دستورالعملی از مامورین انتظامی خواست تا اگر ایل یا طایفه‌ای اقدام به کوچ کند، اعضای آن بازداشت شوند. استانداری‌های اصفهان و خوزستان با همراهی ارتش تلاش‌های زیادی کردند تا به هر نحو ممکن از کوچ روی در مناطق لر‌نشین جلوگیری کنند، ولی با همه خشونتی که ماموران رضاخانی برای سرکوب عشایر انجام دادند، با سقوط رضاخان در شهریور ۱۳۲۰، بختیاری‌ها دوباره سنت کوچ را احیا کردند. سنتی که هنوز هم ادامه دارد. از بعد اقتصادی، کوچ‌نشینی یکی از روش‌های بهره‌وری از مراتع طبیعی است. روشی که در اروپا به نام «نومادیسم» به عنوان سبک زندگی شناخته شده و دولت‌هایی مانند فرانسه و اسپانیا، تلاش می‌کنند با حمایت از کوچ نشنیان محلی آن را حفظ کنند. کوچ‌نشنیان یکی از اصلی‌ترین تولیدکنندگان گوشت قرمز شناخته می‌شوند، اما دولت رضاخانی بدون توجه به این مسئله صرفا یکجانشینی را ترویج می‌داد که در نهایت نیز به شکست انجامید.

ارسال نظرات